نوول لوکس

برزیل اولین کشوری بود که ساموئل برای ماجراجویی انتخاب کرد. شهر برزیلیا، هرسال میزبان جشن‌های بزرگیه. از قضا وقتی ساموئل با سگ و گربه‌ش وارد شهر شدن، همه‌جا شلوغ و پرسروصدا بود. هرجا می‌رفتن عده‌ای رو در حال رقص و پایکوبی می‌دیدن. همه لبخند به لب داشتن و همه‌جا خوراکی‌های خوشمزه فراوونی برای پذیرایی از مهمون‌ها بود. ساموئل خیلی علاقه داشت که با غذاهای خاص برزیل آشنا بشه و اون‌ها رو بچشه، پیک هم تقریباً حرف‌گوش‌کن بود و با ساموئل همراهی می‌کرد، اما امان از پونی. خب گربه‌ها عموماً هرجا می‌رن و توی هر شرایطی هستن کار خودشون رو بی‌تفاوت به بقیه انجام می‌دن. اون‌همه غذا و اون‌همه طعم مختلف، ولی این بچه تا مرغ می‌بینه دست‌وپاش می لرزه. در کنسرو رو که ساموئل براش باز کرد دیگه اون گربه سرکش تبدیل شد به مطیع‌ترین گربه دنیا؛ شاید طعم یه کنسرو مرغ تازه توی اون‌همه بگووبخند و آهنگای شاد، باعث ساختن یه مزه خاطره‌انگیز برای پونی بشه. به‌هرحال اون غذاش رو تا آخر خورد و وقتی زبونش رو دور دهنش کشید معلوم بود از انتخابش حسابی راضیه. حالا دیگه وقتش بود بره توی جعبه‌ش، زیر نور آفتاب و هوای مطبوع اون شهر ولو بشه و از دور به ساموئل و پیک نگاه کنه که لب ساحل دارن عکس یادگاری می‌گیرن و بازی می‌کنن.

نوول لوکس